باسلام خدمت دوستان عزیز سعی کردیم این صفحه هم اضافه کنیم تا همه ی افراد نظر بدهند تا امکان هیچ شبهه ای باقی نمونه.
هم مخالفین وهم موافقین نظرات وتجربیات خودشون رو بگن.
فقط خواهشأ از کلمات رکیک وکلماتی که مناسب شخصیت شماست به کار نبرید.
باسلام خدمت دوستان عزیز سعی کردیم این صفحه هم اضافه کنیم تا همه ی افراد نظر بدهند تا امکان هیچ شبهه ای باقی نمونه.
هم مخالفین وهم موافقین نظرات وتجربیات خودشون رو بگن.
فقط خواهشأ از کلمات رکیک وکلماتی که مناسب شخصیت شماست به کار نبرید.
قانون «ممنوعیت فعالیت هرمی»
این قانون با الحاق یک بند و یک تبصره به ماده (1) قانون «مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور» تصویب شد.
طبق این بند، فعالیت هرمی یکی از مصادیق اخلال در نظام اقتصادی کشور شمرده میشود.
براساس بند «ز» این قانون : « قبول نمایندگی ، عضوگیری بنگاه ، موسسه ، شرکت یا گروه برای کسب درآمد ناشی از افزایش اعضاء ، به نحوی که اعضای جدید برای کسب منفعت ، افراد دیگری را جذب کرده و توسعه زنجیره انسانی تداوم یابد ، جرم محسوب میشود.»
براساس قانون ممنوعیت فعالیت شرکتهای هرمی ، فعالان اصلی این طرحها که قصد ضربه زدن به نظام را داشته باشند، مفسد فیالارض تلقی میشوند و مجازات اعدام برای آن ها تعیین شده است و برای فعالان اصلی فاقد قصد مجازات ، حبس از 5 تا 20 سال و 20 تا 74 ضربه شلاق در انظار عمومی و برای فعالان جزء ، مجازات حبس از 6 ماه تا 3 سال و جزای نقدی معادل دو برابر اموال نامشروع به دست آمده از این راه قید شده است.
در تمامی موارد یاد شده، دادگاه باید تمام اموالی که از راه خلاف قانون به دست آمده است را ضبط کند و به محرومیت از هرگونه خدمات دولتی یا انفصال ابد از آن ها به تمامی شرکا و معاونان جرم ، حکم دهد.
نکته مهم این است که هیچ یک از مجازاتهای مقرر در قانون قابل تعلیق نیست و هیچ یک از جزاها، امکان تخفیف یا تقلیل ندارند.
گرچه در بدو امر ممکن است به نظر آید عمل فردی که به عنوان عضو معمولی در این سیستم عضو است، عملی اخلال گرانه به حساب نیاید ، اما باید گفت که عضویت در این شبکه ها نیز خود مصداق عمل مجرمانه اخلال در نظام اقتصادی کشور به حساب میآید و توجیه قانونگذار آن است که هر عضو عادی به اعضای بالای هرم متصل بوده و افراد دیگری را در مجموعه خود عضو کرده است.
متن مصوب مجلس در زمینه بازاریابی شبکه ای مورخ 17/7/1384 :
طرح الحاق یک بند و یک تبصره به ماده 1 قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور مصوب 19/9/1369 و اصلاح تبصره 1 ماده 2 این قانون
ماده واحده - بند «ز» و یک تبصره به ماده 1 قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور مصوب 19/9/1369 افزوده می شود و همچنین تبصره 1 ماده 2 آن به شرح زیر اصلاح میشود.
ز- تاسیس، قبولِ نمایندگی، عضوگیری و ثبتنام پیشنهاد ثبت نام در بنگاه، موسسه، گروه یا فهرست اسامی با وعده کسب درآمد ناشی از افزایش اعضا بصورت شبکهای، خواه از طریق عرضه کالا یا خدمات، یا اجبار به خرید کالا یا دریافت حق عضویت یا شیوههای مشابه دیگر خواه از طریق جلب مشتریان به عنوان بازاریاب یا هر عنوان دیگر با وعده دریافت کالا یا خدمات رایگان یا به قیمتی کمتر از قیمت واقعی یا دادن درصد(پورسانت) یا توزیع جایزه.
ماده2-...
تبصره1- در مواردی که اخلال موضوع هریک از موارد مذکور در بندهای هفتگانه ماده 1 عمده یا کلان یا فراوان نباشد، مرتکب حسب مورد علاوه بر رد مال به حبس از 6 ماه تا 3 سال و جزای نقدی به دو برابر اموالی که از طرق مذکور به دست آورده محکوم میشود.
چند چراغقرمز که من در شرکتهای بازاریابی شبکهای دیدم:
شما مشتری شرکت هستید نه بازاریاب
شرکتهای معمولی حتی اگر یک کارمند اضافه استخدام کنند به اندازه حقوق آن کارمند متضرر خواهند شد ولی اگر یک شرکت بازاریابی شبکهای نتواند "بازاریاب" جدید بیابد ورشکسته خواهد شد. این به این دلیل است که شما مشتری و منبع درآمد شرکت هستید نه کارمند شرکت و شرکت از ضرری که درنتیجه خرید کالاهای آن خواهید کرد، سود میبرد.
فضای شرکتهای شبکهای مشابه فضای یک فرقه است
در شرکتهای بازاریابی شبکهای به بازاریابان (بخوانید مشتریان) گفته میشود درآمد شبکه منطقی نیست و به شیوههای گوناگون منطق و اندیشه انتقادی مشتریان تضعیف میشود. در این شرکتها افراد رأس هرم بهنوعی پرستیده میشوند و صفات فرا انسانی به آنها نسبت داده میشود.
تعداد بسیار کمی از بازاریابان (بخوانید مشتریان) شرکت درآمد ثابت دارند
همه شرکتهای بازاریابی شبکهای متشکل از لشکری بازنده و تعداد معدود افراد با درآمد کافی هستند. آموزشدهندگان شرکت درآمد این افراد را به نحوی اغراقآمیز برجسته میکنند ولی چیزی از اکثریت متضرر نمیگویند.
شرکتهای بازاریابی شبکهای طرح اقتصادی خود را کامل و در صورت شکست، فرد را متهم میکنند
در شرکتهای بازاریابی شبکهای طرح اقتصادی کامل جلوه داده میشود و به بازاریابان گفته میشود تنها دلیل شکست در شبکه تلاش نکردن است. این ترفندی است که برای فرافکنی، رفع مسئولیت و القای عذاب وجدان به فرد در صورت شکست استفاده میشود. با این حال، مسئله این شرکتها در طرح اقتصادی آنها است که طراحیشده است تا عدهای معدود از زیان عدهای کثیر سود ببرند.
سو استفاده از روابط عاطفی
شرکتهای بازاریابی شبکهای از روابط عاطفی افراد برای منفعت خود سوءاستفاده میکنند. از بازاریابان جدید خواسته میشود تا به نزدیکترین افراد زندگی خود بیاندیشند و مشتریان و شاخههای خود را از میان آنها انتخاب کنند. این منجر به انتقال حس نارضایتی از کالا به رابطه عاطفی و فاصله گرفتن خانواده و دوستان از بازاریاب میشود (که به عنوان یک فروشنده نگریسته میشود) که خود منجر به فرورفتن بیشتر بازاریاب در دام بازاریابی شبکهای میگردد.
فروش تلقینی
معمولاً فرد زمانی اقدام به خرید کالا میکند که شخصاً به آن احساس نیاز کند. در این هنگام او به ارائهدهنده کالا مراجعه کرده و کالا را خریداری میکند. اما در بازاریابی شبکهای کالا از راه تلقین نیاز و یا حتی تحقیر مشتری با برجسته کردن کاستیهای او فروخته میشود. این مسئله ریشه در ماهیت فروش مستقیم و انبار شدن کالا نزد بازاریاب دارد.
درآمد خالص منفی
برخی از بازاریابان شرکتهای شبکهای میاندیشند از این راه درآمدی داشتهاند چون درآمد ناخالص خود را میبینند و فراموش میکنند درآمد خالص آنها پس از کسر همه هزینهها از درآمد ناخالص محاسبه میشود. شرکتهای بازاریابی شبکهای کالا را با تخفیفی اندک به بازاریابان جدید میفروشند و برخی بازاریابان هم فراموش میکنند برای محاسبه درآمد خالص خود باید هزینه زمان، کرایه، حمل، انبارداری و... را از سود ناخالص خود کسر کنند. اگر منظور از درآمد درآمد خالص باشد، درآمد خالص بسیاری از بازاریابان منفی است که به معنی متضرر شدن اکثر بازاریابان است.
کالا پوششی برای ساختار هرمی شرکت است
بسیاری از بازاریابان شرکتهای شبکهای اقرار میکنند که علاقهای به فروش ندارند و امیدوارند روزی بتوانند از شاخهها (افرادی که جذب میکنند) درآمد کسب کنند. ازآنجاکه افراد جدید نیز به این امید به بازاریابی شبکهای کشیده میشوند (یعنی به امید سود از زیان دیگران) کالا تنها یک پوشش برای پنهان کردن ساختار هرمی شرکت است.
فروش اجباری
در شرکت های بازاریابی شبکه ای افراد به شیوه های مختلف مجبور به خرید کالا از شرکت می شوند. بااین که خود شرکت معمولا وانمود می کند مخالف فروش اجباری است، ولی این طرح اقتصادی شرکت است که افراد را وادار به فشار به زیرشاخه ها برای خرید می کند چون هزینه پرداختی توسط فرد برای کالا میان اعضای بالاتر از او در هرم تقسیم می شود و تا خریدی انجام نشود این اتافق نخواهد افتاد.