در سال 2000، کل خردهفروشی آمریکا برحسب اعلام واحد بازرگانی 3232 تریلیون دلار بوده است که سهم بازاریابی چند سطحی از این مقدار 1000 میلیون دلار بوده است که این مقدار تنها 1/3 از یک درصد کل حجم خردهفروشی بوده و به واسطه توزیعکنندگان تازهوارد انجامگرفته است. نهتنها سهم بازاریابی چند سطحی درفروش بازار، سطح قابلتوجهی نیست بلکه بهعنوان یک مدل فروش در مهمترین عامل که نگهداری مشتری است شکست خورده است. بیشتر مشتریان، خرید محصولات از شرکتهای بازاریابی چند سطحی و فعالیت در آن را رها کرده و به دنبال فرصتهای کاری دیگر خواهند رفت. این حقیقت اساسی نشان میدهد که بازاریابی چند سطحی بهعنوان یک مدل بازاریابی نتوانسته جایگزین اشکال دیگر بازاریابی که وجود دارد شود و عملاً با آنان رقابت کند. بهجای آن بازاریابی چند سطحی، طرح سرمایهگذاری جدید را ارائه میدهد که در آن از زبان بازاریابی فروش محصولات استفاده کرده است. محصولات آنان با ارائه اطلاعات نادرست فروخته میشود و جذب مشتریان احتمالی با بزرگ نمایی در درآمد صورت میگیرد. افراد محصولات را برای رسیدن به یک جایگاه امن در هرم سازمانی، میخرند. امکان ثروتمند شدن شما وجود دارد اما نه از طریق تلاشتان بلکه از طریق افراد ناشناسی که ممکن است در سطوح پایین شما مشارکت داشته باشند و ماهیهای بزرگ نامیده میشوند.
دروغ چهارم: بازاریابی چند سطحی یک روش جدید زندگی است که ارائهدهنده سعادت و کمال است. این روش برای رسیدن به هر چیز خوبی در زندگی است.
واقعیت: برجستهترین جاذبه مطرحشده در مقالات بازاریابی چند سطحی و سخنرانیهایی که برای جذب اعضا صورت میگیرد، زمختترین شکل مادیگرایی است. این وعدهها بهعنوان بلیط رسیدن به کمال شخصی ارائه میشود. توجه بیشاز اندازه بازاریابی چند سطحی به ثروت و تجملات در تضاد با تمایلات حقیقی اکثر افراد در داشتن شغلی معنیدار و کاربردی است که افراد در آن استعداد ویژه دارند و یا به آن علاقه دارند. بهطورکلی، فرهنگی که در این کسبوکار حاکم است افراد را از مسیر ارزشهای شخصیشان و تمایل به ابزار استعدادها و آرزوهای منحصربهفردشان منحرف میکند.
دروغ پنجم: بازاریابی چند سطحی یک جنبش معنوی است.
واقعیت: استفاده از مفاهیم غیرمادی و معنوی همانند خودآگاهی و تجسم خلاقانه در ثبتنام اعضا جدید و کلماتی همانند صمیمیت و همدلی برای توصیف روابط سازمان فروش و ادعای اجرای اصول مذهبی از بزرگترین تحریفاتی است که در این حرفه بهکاربرده شده است.
افرادی که امید و آرزوهایشان را بر کسب ثروت متمرکز میکنند، بصیرتشان به معنویت واقعی و آموختههای مذهبیشان را در پاسخ به نیازهایشان از دست میدهند. استفاده از این اصول معنوی نشاندهنده فریب بودن این فرصت سرمایهگذاری است. خریداران در مورد محصولاتی که برای تبلیغات آنها از شعارهای ملی و مذهبی استفاده میشود، هشیار باشید. مشارکت و حمایتی که بازاریابی چند سطحی به اعضا ارائه میدهد تماماً بر مبنای حجم خرید آنها است.
دروغ ششم: کسب موفقیت در بازاریابی چند سطحی آسان است. دوستان و وابستگان شما، مشتریان احتمالی شما هستند. کسانی که شما را دوست دارند و از شما حمایت میکنند، مشتریان تماموقت شما خواهند شد.
واقعیت: تجاریسازی یا به اصطلاح واردکردن معاملات تجاری در روابط دوستانه و خانوادگی و یا استفاده از بازارهای گرم در برنامههای بازاریابی که یک الزام معرفی میشود، عنصر تخریبکننده این جوامع بوده و باعث صدمه خوردن روابط افراد درگیر میگردد. سرمایهگذاری بر روی وابستگیهای خانوادگی و وفاداریهای دوستانه، برای ساختن یک کسبوکار از عوامل منهدم کننده یک جامعه است.
این افراد استرس را وارد روابطی میکنند که پایه اولیه آن عشق، وفاداری و حمایت است و صدمهای به آن وارد میکنند که ممکن است قابل جبران نباشد. خارج از جنبه اجتماعی صدمه زننده این پیشنهاد، تجربه نشان داده است که تعداد کمی از افراد هستند که از پیشنهاد دوستانشان برای خرید کالا احساس لذت و قدردانی داشته باشند.
دروغ هفتم: شما میتوانید بازاریابی چند سطحی را در اوقات فراغت خود انجام دهید. بهعنوان یک شغل، این روش بیشترین انعطاف و آزادی فردی را در زمان، ارائه میدهد. در ساعات کمی در هفته میتوانید درآمد قابلتوجهی به دست آورید و با پرداختن به این حرفه به جای کارهای دیگر ثروت قابلتوجهی به دست خواهید آورد.
واقعیت: یک دهه تجربه کاری میلیونها نفر ثابت کرده است که کسب درآمد در بازاریابی چند سطحی نیاز به تعهد زمانی بالا، تمایل فردی قابلتوجه و ماندگاری دارد. خارج از کار سخت و قاطعانه و استعدادهای خاص موردنیاز، این مدل بازاریابی فضای بیشتری از زندگی شما را گرفته و زمان زیادی را به خود اختصاص خواهد داد. در بازاریابی چند سطحی هر فرد یک مشتری احتمالی است. هر ثانیه در هفته یکزمان بالقوه برای بازاریابی است. در این روش هیچ محدودیت مکانی، فردی یا زمانی برای فروش وجود ندارد. با نام به دست آوردن پول در اوقات فراغت، این سیستم کنترل و حاکمیت بر کل زندگی افراد را به دست میگیرد و تبعیت بدون چونوچرا از برنامههایش را الزام میکند. این توضیحات نشان میدهد که چرا افراد درگیر نیازهای خودشان میشوند و آنچنان تکیهبر این مدل بازاریابی میزنند که حتی از روابط پایدارشان بیگانه شوند و یا آن را ترک میکنند.
دروغ هشتم: بازاریابی چند سطحی یک کسبوکار حمایتکننده و مثبت است که از روح انسانی و آزادی فردی حمایت میکند.
واقعیت: اساس تبلیغات بازاریابی چند سطحی بر مبنای ایجاد ترس و اغراق در مورد درآمد بالقوه است. پیشگویی مهلک در مورد سقوط قریبالوقوع سایر اشکال توزیع، عدم یکپارچگی و کمبود فرصت در دیگر مشاغل موضوعاتی است که مکرراً در مورد آن در این روش صحبت میشود. مشاغل قراردادی و سایر کسبوکارها و مشاغل تجاری در تبلیغات این حرفه، مشاغل معمولی خوانده میشوند بهاینعلت که در آنها امکان کسب درآمد نامحدود وجود ندارد و بهاینعلت سایر مشاغل را مورد تمسخر قرار داده و کارمندان آن را بهعنوان بازندگانی معرفی میکنند که اسیر حقوق ماهیانه هستند. در این روش دائماً تأثیر ناامیدکننده بر روی افرادی میگذارد که دیدگاه منحصربهفردی در مورد موفقیت و شادی دارند. فرصتهای تجاری پرآوازه، ارزشهایشان بر مبنای پیشگوییهای منفی و هشدارها قرار نگرفته است.
دروغ نهم: بازاریابی چند سطحی بهترین گزینه برای داشتن یک کسبوکار شخصی و به دست آوردن استقلال اقتصادی است.
واقعیت: بازاریابی چند سطحی درواقع خوداشتغالی واقعی نیست. اختیار داشتن در این روش یک خیال است. برخی از شرکتهای بازاریابی شبکهای خطمشیهایی حتی برای روش توزیع افراد فعال تعیین کرده اند و اکثر قراردادهای شرکت بر مبنای راحتی و سرعت توزیع قرارگرفته است. مشارکت با این شرکتها نیاز به پایبندی به این مدل تکراری بدون هیچگونه استقلال و فردگرایی دارد. توزیعکنندگان بازاریابی چند سطحی کارآفرین نیستند بلکه مشارکتکننده در سیستم سلسله مراتبی پیچیدهای هستند که کنترل کمی بر آن دارند.
دروغ دهم: بازاریابی چند سطحی یک طرح هرمی نیست به این دلیل که در آن محصول فروخته میشود.
واقعیت: فروش محصولات بهعنوان راهی برای معرفی کردن طرح بهعنوان طرح غیر هرمی و محافظت از آن در برابر قوانین ایالتی و فدرال تصویبشده نیست. بازاریابی چند سطحی که فعالیت قانونی دارد محصولات باکیفیت را به فروش میرساند و تحت قوانین طرحهای غیر هرمی فعالیت می کند. بسیاری از شرکتهای بازاریابی چند سطحی از رهنمودهای تعیینشده در قوانین ایالتی و فدرال تخطی دارند و برای اینکه تحت پیگرد قانونی قرار نگیرند بهصورت ظاهری برخی از این قوانین را اعمال میکنند.
در احکام قضایی از قانون 70 درصد برای تعیین قانونی بودن فعالیت یک شرکت بازاریابی چند سطحی استفاده میشود، یعنی اینکه 70 درصد از همه محصولات فروختهشده توسط شرکت بازاریابی چند سطحی باید به افرادی غیر از توزیعکنندگان باشد. با این استاندارد تعیینشده، اکثر شرکتهای بازاریابی چند سطحی عملکردی خارج از قانون دارند. بزرگترین شرکتهای بازاریابی چند سطحی تصدیق کردهاند که فقط 18% از فروششان به افراد غیر توزیعکننده بوده است.
آقای رادان شاید فعالیت رو مجاز ببینه ولی من حقیر با اطلاعات ناچیزم از دین میدونم که سود داد و ستد از معامله ای که من در آن مستقیم حضور ندارم رباست و حرام است