آری فقط نتورک نه

خدایا برای همه خوشبختی میخواهم....

آری فقط نتورک نه

خدایا برای همه خوشبختی میخواهم....

آری فقط نتورک نه

**ابتدا تحقیق سپس عمل کنیم**
**ابتدا مشورت سپس باور کنیم**
**ابتدا فکر سپس انتخاب کنیم**
**نظر یادت نره**

آخرین نظرات
نویسندگان

به هر حال مهم نیست که این افراد خود را رهبر می خوانند یا نمی خوانند؛ خویشتن را عارف می شمارند یا نمی شمارند؛ مهم نیست که دیگران آن ها را فرقه می دانند یا نمی دانند؛ مهم این است که اولا به ظاهر برنامه سعادت عرضه می کنند و بالاتر این که تفسیرهای جدید از هستی و کائنات ارائه داده و بر این باورند که بدون التزام به دستورات پیامبران الهی و بدون التزام به ادیان الهی می توان به شکوفایی و تکامل روحی رسید. چنین تفسیرهایی که نام دقیق آن جهان بینی است، نه جهان بینی وحیانی وتوحیدی که انسان محورانه و خود مدارانه است.
کلیدی ترین نکته در باب به اصطلاح معنویت های نوپدید آن است: آن ها نیامده اند که به داد فطرت حقیقت خواهی و خداطلبی انسان برسند و کام تشنه آدمیان بریده از معنویت را سیراب کنند؛ بلکه آمده اند تا بشر خسته از زندگی ماشینی را آرام سازند و روان ناآرام او را موقتاً تسکین دهند؛ به عبارت دیگر: آمده اند انسان مدرن را با فرهنگ و تمدّن جدید غرب سازگاری دهند و تحمّل او را برای پذیرش وضع موجود، بالا ببرند. از این رو در این بازار، یافتن حقیقت اهمیتی ندارد، بلکه تحصیل آرامش مهم است و همه برنامه های به ظاهر معنوی و آداب و آیین ها، برای حلّ مشکلات موجود طراحی شده اند، نه برای رشد و به کمال رساندن انسان.
امروزه در آمریکا مؤسسات و مراکزی هستند که با نام قوّه ذهن و قدرت شهود، دیگران را به «انسان مداری» دعوت می کنند و زندگانی راحت و رفاه را شعار می دهند. کلیسای کشیش ارنست هلمز مرکز علوم مذهبی و علوم ذهنی چنین مأموریتی دارد. لوئیز هی از تربیت یافتگان این مرکز معنوی ـ ذهنی است که کتاب قدرت در درون توست را منتشر کرده است. وی در کتابش با تأکید بر این که خدای درون، همان «سرور بزرگ» است می گوید: این جملات که «درآمد من پیوسته در حال افزایش است» و «داشتن پول و ثروت همیشه خوب است» نگرش معنوی شما را شکل می دهند.
استدلال ایشان برای معنوی کردن صنعت، تجارت و عالم ماده چنین است:
«جهان مادی جهان خداست و شما در این جهان جزئی از وجود خدا هستید. اگر شما آزادی و راحتی را در زندگی تجربه کنید، آنگاه ماهیت درست معنوی خود را درک خواهید کرد».( برایان ویلسون، جنبش های نوین دینی، ص 99)
آن ها می گویند شما هر چه معنا گراتر باشید، شایسته سود بیشتر هستید. در این نگرش ادّعا این است که جهان معنوی دائماً سودرسان است و ندای درونی، انسان را به این هدف می رساند.
هنر معنویت های سودمحور در غرب این است که چرب و شیرین زندگی مادی را با نشان عرفان عرضه می کنند و انسان محوری را با شهود پیوند می زنند؛ نتیجه این که چنین برداشتی از شهود و ندای درون، جایی برای دین و حقایق توحیدی باقی نمی گذارد.

برایان تریسی اگر چه تجربه عملی در مدیریت بعضی از بنگاههای اقتصادی غرب در عرصه خرد داشته است، اما با سیری در کتابها و آثار وی به سهولت می توان فهمید که تعلیمات وی قطعه ای از پازل «تجارت عصر جدید» است. کتاب های وی که اغلب کم حجم اند، غالبا تکرار مطالب همدیگر است. البته یکی از محاسن آثار وی این است که مطالبی است که هر مدیری اغلب آن ها را می داند در جملات ساده ای بیان می کند. وی در مواردی اصطلاحاتی را که پاره ای از مراکز تجاری و تبلیغاتی در آمریکا جعل کرده اند مورد استفاده قرار داده و برای تکنیک های شناخته شده مدیران نام های جدیدی پیشنهاد می دهد.
یکی از مفاهیم پذیرفته شده توسط وی مفهوم «ندای درون» است که از قضا این قوه را با شکوفایی اقتصادی پیوند زده و برای خروج از بن بست مالی راهگشا می داند.(مدیریت زمان، برایان تریسی، ص 142)
یکی از مفاهیم مورد قبول برایان تریسی قانون جذب است. قانون جذب که هم اکنون در مجامع آکادمیک غربی مخالفان جدی دارد (بر خلاف ادعای پاره ای از رهبران جذب، این ایده به صورتی که در فیلم راز تبیین شده هیچ گاه مورد تأیید فیزیک جدید نیست) توسط بعضی از افراد مشهور مانند آنتونی رابینز و برایان تریسی به عنوان تحفه جدید در باب موفقیت و خلاقیت در امر تجارت تبلیغ می شود.
اساس قانون جذب، طرحی است که پاره ای از موسسات جدید آمریکایی ریخته اند و بیش از 10 سازمان دولتی و نیمه دولتی در آمریکا به صورت شبکه ای با نام عصر نوینی ها (جنبش عصر جدید) حول همین محور جمع شده اند که با هدف تغییر ذائقه معنوی دیگران و ترویج فرهنگ زندگی امریکایی و ارائه یک طرح معنوی سکولاریزه شده به میدان آمده است. زنجیره کلیساهای اتحاد در آمریکا که خانم کاترین پاندر و شاکتی گواین هم در بسط آن ها نقش داشتند زیر مجموعه همین نهضت محسوب می شوند. کاترین پاندر که اصلی ترین کتابش با نام قدرت دعا در کشور بارها چاپ شده از اصلی ترین مبلغان راز محسوب می شود. برایان تریسی در کتابهایش بارها و بارها ایده جذب را تکرار کرده و با نام های مختلف صفحاتی از آثارش را به توضیح آن اختصاص داده است.
البته هستند بعضی از مروجان جذب که خود را خداباور معرفی می کنند و بعضی در کشور تصور می کنند که ایشان موحد و خداجو هستند. اما باید دانست که باور به توحید در قانون جذب معنایش این است: بپذیریم خدایی در جهان وجود دارد که خود را وقف امیال و هوس های آدمی نموده و هرچه را انسان بپسندد خدا هم به آن راضی می شود. از این رو در قانون جذب، نامی از خدای «احد واحد» دیده نمی شود، بلکه سخن از «خدایی شخصی» در میان است که هر کس در درون خود دارد. این خدای شخصی که در حد یک ندای درون فرصت عرض اندام دارد، به «انسان خدایی» شبیه تر است تا حقیقت واحدی که در ادیان الهی معرفی شده است. با این تفسیر به تعداد هر فرد یک خدا وجود دارد و به عبارت دقیق تر هر کس به یک خدا مجهز است و بدون این که انسان تلاشی کند او خود را استخدام آدمی نموده است. جالب این که برای رسیدن به این خدای درونی هیچ گونه پرهیزگاری و تقوا و ایمانی لازم شمرده نمی شود.
برایان تریسی به رغم این که بارها در کتابهایش به موضوع هدف گذاری پرداخته هیچ گاه از انسان تعالی یافته صحبت نمی کند. ممکن است گفته شود وی در باب تجارت و فروش و مدیریت زمان حرف می زند و نباید انتظار داشت که از معنویت حرف بزند. در پاسخ باید گفت که اولا وی در تعلیمات خود، رهنمودهای روحی مطرح کرده و در این حوزه ایده های خویش را با عنوان مراقبه و برنامه های روحی مطرح کرده است و به علاوه در کتابهای برایان تریسی موضوع هدف زندگی مطرح است نه هدف کوتاه مدت. با همین نگاه است که وی به موضوع انسان آرمانی و هدف غایی زندگی یک انسان پرداخته و مطالبی را با عنوان آرمان های بزرگ که افق نهایی زندگی آدمی ترسیم می کند ، مطرح کرده است.(رجوع کنید : مدیریت زمان، برایان تریسی، ص 374) از این روست که هنگامی که زندگی سعادتمندانه را به تصویر می کشد می گوید: «بالاترین حقوق را هدف خود قرار دهید.» (همان ص 142) در جای دیگر می گوید: «باید هدفتان این باشد که به جایی برسید که این قدر پول داشته باشید که دیگر هیچ گاه نگران داشتن پول نباشید.» (21 قانون شکست ناپذیر، ص 13) وی اگر چه در بسیاری از کتابهایش به اصول بنیادی تعیین هدف پرداخته و به آرمان تراشی پرداخته است، اما هیچ گاه از پرورش انسان الهی و ارتباط با خالق هستی به عنوان غایت سیر انسان تن نداده و متأسفانه در کتابهایش کمتر با نام خدا برخورد می کنیم. در حالی که انتظار این است کسی که برای زندگی سعادتمندانه برنامه ارائه می دهد و مدعی است ثروت را برای سعادت انسانها می خواهد نمی تواند ونباید اصل اساسی ادیان الهی یعنی خدامحوری را فراموش کند. برایان تریسی در کتاب «خود نوآفرینی» که با موضوع خود سازی نوشته شده در یک فصل مجزا که در باب خودشناسی است کمترین اشاره ای به خالق هستی و مأموریتی که برای انسان ها در نظر گرفته ندارد و خودشناسی را در بازخوانی آمال دنیوی و تمرکز بر آرزوها خلاصه کرده است.(هنر خودنوآفرینی، فصل دوم، ص 51) وی در جواب این سؤال که اصلا زندگی برای چیست و چرا باید کار کرد؟ سعادت را این گونه تعریف می کند: «از طریق کار کردن، کسب درآمد می کنید تا بدین وسیله هرچه بیشتر از زندگی خود لذت ببرید.»(هنر خودنوآفرینی، صفحه 267) در کتابی دیگر گفته است اگر تنها شش روز از زندگی تان مانده باشد چطور آن را سپری می کنید؟ در پاسخ به جملاتی از این دست قانع میشود که آنرا با لذت سپری کنید وسعی کنید از آن لذت ببرید.(قورباغه ات را ببوس، صفحه 129 و مدیریت زمان، صفحه 370 به بعد)
خلاصه این که آموزش های برایان تریسی اگر چه با نام های جدید عرضه می شود، بیش از آن که راهکار تلقی شوند، در فضای «سبک زندگی» باید ارزیابی شوند و قبل از آن که راهکار باشند راهبرد و استراتژی برای ارائه زندگی مصرف گرایانه و دنیا مدارانه محسوب می شود. از این رو معنویّت های نوین در غرب، به تغییر ماهیت معنویّت منجر شده و اکنون ما با «غرب معنوی»روبه رو نیستیم؛ بلکه با «مادّه گرایی معنوی» درغرب مواجهیم. اکنون معنویت نه به عنوان مطلوب ذاتی و اصیل بلکه ابزاری است برای رفاه محوری و لذت جویی انسان غربی و روشن است که اولین پیامد در معنویت ابزاری، دین زدایی و کنار زدن روح تعبد و بندگی در انسان هاست. چیزی که در تجارت عصر جدید مهم است وارد کردن نام خدا به فرایند انجام کار است که تضمینی برای ادامه حیات نظام سرمایه داری باشد.

منابع:
1- شریفی دوست، حمزه، کاوشی در معنویت های نوظهور، صهبای یقین، 1391.
2- برایان تریسی، مدیریت زمان، ترجمه یلدا بلارک، نشر اشکذر، 1390.
3- 21 قانون شکست ناپذیر،ترجمه باران محمد خیریان، 1389.
4- هنر خودنوآفرینی، ترجمه بهزاد رحمتی، انتشارات تلاش،1389.
5- با مرد دلخواهتان آشنا شوید و ازدواج کنید، ترجمه محمد خیریان، نشر عطش،1390.
6- یک فروشنده فوق ستاره شوید، محمد خیریان، نشر عطش، 1390.
7- قورباغه ات را ببوس، ترجمه فرزام حبیبی، نشر لیوسا، 1391.
8- قورباغه ات را قورت بده، اشرف رحمانی، انتشارات تربت جام، 1387.
9- برایان ویلسون، جنبش های نوین دینی، ترجمه محمد قلی پور، نشر مرندیز، 1387.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.