حتماً میگویید گردنبند طلا تمام نمی شود اما می توان آن را به شخص دیگری فروخت! به نکات زیر توجه داشته باشید:
زمان مورد نیاز برای یافتن فرد جدید برای فروش یک گردنبند جدید بعضاً به قدری زیاد هست که سود حاصل از این فروش، توجیه اقتصادی نداشته باشد لذا فرد برای تأمین حداقل فروش ماه جاری خود، شخصاً یک گردنبند جدید میخرد که خب مصرفی هم برای وی نخواهد داشت!
حتماً میگویید بعداً میفروشد. درست است شاید بعداً بفروشد اما اینجا بحث جدیدی خواهیم داشت به نام product inventory که همان انبار کردن محصولات است. فرد برای واجد شرایط شدن در ماه جاری و ماههای آتی، مبادرت به خرید محصولاتی میکند که واقعاً نیازی به آنها ندارد و نمیتواند مصرفشان کند. در نهایت انباری از محصولات بوجود می آید که مهمترین نکته آن این است: فعالیت با هدف طرح درآمدزایی شرکت و نه محصولات. این یکی از ویژگی های بارز طرحهای هرمی است که محصول در آنها فقط یک فریب است! فرد یا افراد صرفاً با هدف طرح پاداش شرکت محصولات را میخرند و انبار میکنند بدون اینکه واقعاً نیازی به این محصولات داشته باشند… .
پس تا اینجا متوجه شدید که بحث انبار کردن محصولات برای حصول شرایط یک ماه کاری در یک شرکت بازاریابی شبکه ای، دقیقاً مصداق طرح های هرمی است.
اما نکته ای دیگر که نباید از آن غافل شد:
یک بسته سبزیجات خشک یا دستمال کاغذی مصرفی است اما مگر در یک ماه کاری، یک فرد چقدر از این ها را مصرف میکند؟ واقعاً مصرف یک فرد در طول یک ماه، یک کارتن دستمال کاغذی است؟! یا چقدر سبزیجات و میه جات خشک می توان در یک ماه مصرف کرد؟
حتماً میگویید فروش چنین چیزهایی راحت تر است، خب درست؛ خیلی راحت است ولی برای حصول شرایط و دریافت پورسانت منطقی چقدر باید فروخت؟ دو سه بسته سبزیجات یا یک دو بسته ۳۰۰ برگی دستمال کاغذی کار شما را راه می اندازد؟
پس باز هم مسأله ای پیش می آید و آن کم ارزش بودن چنین محصولاتی است که باعث می شود فروش تکی آنها سود کمی داشته باشد در برابر هزینه ی فروش آن و در نهایت بازاریاب تصمیم میگرد بیشتر بخرد و انبار کند تا بعداً بفروشد و باز هم بحث product inventory… .
خب تمام اینها چند نکته را به ما گوش زد می کنند:
۱. محصول باید کاملاً قابل مصرف توسط فرد در یک دوره پرداخت شرکت (عموماً یک ماه) باشد.
۲. محصول نباید قیمت پایینی داشته باشد. درست که فروش محصولات مورد مصرف روزانه مردم راحت تر است اما حاشیه سود پایین، باعث می شود بازاریاب به سمت انبار کردن محصولات گام بردارد.
۳. محصولات خیلی گران، حتی اگر خاص باشند، باز هم بدون محصولات مصرفی واقعی، نمیتوانند گزینه خوبی برای بازاریابی شبکه ای باشند. منظور ارائه مثلاً دستبند مغناطیسی در کنار محصولات آرایشی معتبر و با کیفیت است.
سبزیجات خشک بسته بندی، دستبندهای مغناطیسی و محصولات خاص تولید شده با تکنولوژی های مشابه، دستمال کاغذی و کنسرو ماهی، طلا و جواهرات، توربین بادی، آبگرمکن خورشیدی، کوله پشتی، کاهنده مصرف برق، چی، برنج، حبوبات و … شاید محصولات مناسبی باشند اما مسلماً نه به تنهایی… . شاید ترکیبی از این محصولات، شرکت بازاریابی شبکه ای مناسبی را ایجاد کند وگرنه در غیر این صورت، بحث product inventory اجتناب ناپذیر خواهد بود.
چه بسیارند افرادی که انبار محصولات خود را با قیمت پایین تر از قیمت تمام شده، به حراج کرده اند!
پس بحث محصولات مصرفی فقط این نیست که یک کالا باید قابل استفاده باشد. شرایط دیگری مثل قیمت و نوع استفاده نیز در مصرفی بودن واقعی محصول مؤثرند.
محصول ارزان قیمت به دلیل پایین بودن حاشیه سود و عدم تمایل بازاریاب به فروش، بازاریاب را به سمت انبار کردن سوق می دهد و محصول گران هم به دلیل سخت بودن فروش، بازاریاب را به سمت انبار کردن میکشاند!
حال سئوال مهمی که باقی می ماند این است: آیا وزارت بازرگانی و مرکز امور اصناف که مبادرت به صدور مجوز فعالیت بازاریابی شبکه ای میکنند، از این مهم غافل مانده اند؟ آیا متوجه نیستند که واقعاً مصرف یک ماه یک آدم و یک خانواده، تحت هیچ شرایطی یک کارتن دستمال کاغذی نخواهد بود؟!!!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.