آری فقط نتورک نه

خدایا برای همه خوشبختی میخواهم....

آری فقط نتورک نه

خدایا برای همه خوشبختی میخواهم....

آری فقط نتورک نه

**ابتدا تحقیق سپس عمل کنیم**
**ابتدا مشورت سپس باور کنیم**
**ابتدا فکر سپس انتخاب کنیم**
**نظر یادت نره**

آخرین نظرات
نویسندگان

برای متقاعد کردن افراد باید توجه آنان را به نکات مثبتی که به نفعمان است جلب کنیم و توجه او را از نکات منفی دور نگه داریم. تلاش کنید دلایلی که به نفعتان است بزرگتر و دلایلی که به ضررتان است کم رنگ تر جلوه دهید.

ایران هشدار- در دو مقاله قبلی به تکنیک های استفاده شده توسط شرکت هرمی کوئست اشاره کردیم. در این مقاله تکنیک نهایی استفاده شده را بررسی و به جمع بندی در مورد روش کار آنان خواهیم پرداخت.

تکنیک هشتم: بزرگ و کوچک کردن حقایق


برای متقاعد کردن افراد باید توجه آنان را به نکات مثبتی که به نفعمان است جلب کنیم و توجه او را از نکات منفی دور نگه داریم. تلاش کنید دلایلی که به نفعتان است بزرگتر و دلایلی که به ضررتان است کم رنگ تر جلوه دهید. این کار یعنی بزرگنمایی حقایق و یا کم رنگ کردن آنها. در هنگام معرفی گزینه های پیش رو ، گزینه های مطلوبتان را بهتر و جذاب تر از آنچه هست نشان دهید و گزینه های نامطلوب را غیر جذاب معرفی کنید و در جذاب کردن گزینه های مطلوب می توان به طرق زیر بزرگنمایی نمود:
• توجه به مواردی که در راستای نیازها ارزش ها و اهداف فرد است؛
• اشاره به مواردی که برای فرد جالب است و باعث جلب توجه او می شود؛
• مطرح کردن شواهدی حاکی از اینکه چگونه افراد دیگر از این موضوع منتفع شده اند؛
• تکرار پیام به بهانه های مختلف؛
• مبالغه در بیان حقایق؛
در کوئست هم مبحثی با نام«منفی بالا، مثبت پائین» وجود دارد که مشابه این تکنیک می باشد. از این تکنیک به افراد آموزش داده می شود که تمام نکات و اخبار منفی فقط به بالاسری ها گفته می شود و فقط نکات مثبت به زیر مجموعه ها منتقل می شود.
با بررسی روند کار کوئست مشاهده می کنیم که رشد این شبکه در طول زمان با افزایش تعداد مشتریان کند و کند تر می شود ، یک شبکه دو دویی در لایه بیستم به بیش از یک میلیون عضو و در لایه سی و سوم به بیش از 8 میلیارد عضو جدید نیاز دارد ، در نتیجه دیر یا زود زمانی می رسد که دیگر نمی توان در زمان معقول برای شرکت مشتری پیدا کرد اینجاست که درصد بسیار بالایی از اعضای شبکه ضرر می کنند و تنها چیزی که عاید اعضای آن میشود سرابی از آرزوها و کوله باری از قرض و بدهی هاست. اگر کوئست و شبکه های هرمی سودی عاید اعضایشان نمی کنند چرا اصرار در میان اعضاء برای ادامه فعالیت وجود دارد و چرا اعضایی که تمام دار و ندارشان را در این فعالیت از دست داده اند هنگام دستگیری به دفاع از لیدر های خود اصرار دارند و کوئست را همه زندگی خود می دانند ؟
اعضاء شرکت هرمی کوئست به طور دائم در معرض آموزش قرار دارند، آموزش اولین قدم در جهت تغییر فکر و ذهن هر فرد می باشد و آغاز آموزش با مطالعه کتاب های مرتبط با روانشناسی موفقیت می باشد، کتاب هایی از قبیل چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد ، قور باغه ات را قورت بده ،حکایت دولت و فرزانگی و....... کتاب های نامبرده شده از مؤثر ترین کتاب ها در زمینه روانشناسی موفقیت می باشد ولی چرا مورد تأکید سران کوئست به عنوان اصلی ترین بخش آموزش قرار گرفته است ؟ پاسخ این سؤال دست یابی به ضمیر ناخودآگاه می باشد .ضمیر ناخودآگاه قسمتی از فعالیت مغز است که همانند یک سیستم رایانه درونی است که می توان آن را برنامه ریزی و در راستای اهداف خود استفاده نمود. ضمیر ناخودآگاه انسان دقیقا همانند یک ابر رایانه اطلاعات را از طریق حواس دریافت نموده و در ذهن پردازش و تولید رفتار می نماید. از ویژگی های این ضمیر آن است که قدرت اجرایی نامحدود دارد و تمامی پیام های موجود را با قدرت اجرا می کند با تمام نیرو و قدرتی که این ضمیر داراست قوه منطق ، استدلال و تعقل ندارد، به هیچ وجه قدرت تشخیص خوب از بد را نداشته و ساده لوحانه تمامی اطلاعات دریافتی را ذخیره و سپس برنامه ریزی می نماید. برای دسترسی به آن و برنامه ریزی اش می توان از چهار عنصر اصلی کلام ، تصویر ، احساس و تمثیل استفاده کرد. کلمات و عبارات: مستقل از متنی که درآن قرار می گیرند، روی ناخودآگاه انسان تأثیر می گذارند. در جزوه آموزشی داده شده به اعضاء می توان به استفاده از این عنصر را مشاهده کرد.
• احساس: راه دیگر دست یابی به ناخودآگاه می باشد. در شرایط احساسی فوق العاده شدید مانند غم و اندوه یا شادی زیاد باعث تمرکز فرد بر روی موضوع و در دسترس قرار گرفتن ضمیر ناخودآگاه او می گردد، در این شرایط با ارسال پیام های گوناگون می توان بر روی ضمیر ناخودآگاه تأثیر گذاشت. در شرکت هرمی کوئست نیز با دست گذاشتن بر روی عقده های درونی افراد فضای احساسی را بوجود آورده و سطح هیجان افراد را بالا برده اند .
• تصویر سازی ذهنی: هنگامی که تصویری در ذهن فرد خلق می شود این تصویر در ضمیر ناخودآگاه پردازش شده و این ضمیر می تواند مفهوم آن تصویر را در دنیای واقعی عینیت ببخشد. تصویر سازی ذهنی یکی از بهترین شیوه های برنامه ریزی و هدایت ضمیر ناخودآگاه است. فیلم راز که برای اعضاء کوئست نمایش داده شده است، نماد استفاده کوئست کاران از این ابزار می باشد. در این فیلم قدرت ذهن و نقش تلقین و تصور مثبت در مدیریت آن به خوبی نشان داده شده است. رمز موفقیت و پیشرفت تصویر سازی معرفی شده است.
• تمثیل: یکی دیگر از روش های برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه است که به عنوان علم متافور(قصه درمانی) شناخته می شود. شعر ، ضرب المثل و داستان ها از جمله موارد استفاده از تمثیل در دست یابی به ضمیر ناخودآگاه می باشد. در بررسی فعالیت های کوئست استفاده از تمثیل را مشاهده می نمائیم. به افرادی که مشغول بررسی کار هستند، کتاب چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد ؟ معرفی شده است که در این کتاب عنوان شده اگر فرد تغییر نکند از بین خواهد رفت. برای افرادی که کار را قبول کرده و وارد مرحله فالو مالی شده اند، کتاب حکایت دولت و فرزانگی معرفی شده است که در این کتاب قدرت ذهن ناهشیار و تأثیر خواستن بر آن مورد توجه قرار گرفته است و برای افرادی که یک یا دو زیر مجموعه داشته اند، کتاب قورباغه ات را قورت بده معرفی شده که نحوه برنامه ریزی صحیح برای کسب موفقیت را به افراد نشان می دهد. در تمام این کتاب ها از قدرت تمثیل برای دست یابی به ضمیر ناخوداگاه و برنامه ریزی آن استفاده شده است.
در واقع تمامی اقداماتی که سران کوئست برای جذب و نگهداری اعضاء به کار گرفته اند همانند اقداماتی است که توسط رهبران فرقه ها مورد استفاده قرار گرفته است. اگر بخواهیم جمع بندی از اقدامات کوئست کاران داشته باشیم می توان آن را در قالب زیر بیان کرد :
• فرد را نسبت به اینکه یک برنامه کار برای کنترل و ایجاد تغییرات در وی وجود دارد در ناآگاهی کامل نگه می دارند. افراد با هدف تجارت و خرید و فروش کالا وارد می شوند و پولی از آنان بابت خرید دریافت می شود در حالی که هیچ گونه خریدی در کار نیست.
• محیط زمانی و فیزیکی فرد کنترل می شود. قطع ارتباط با محیط بیرون، افراد وارد شده حتی اجازه استفاده از رادیو و تلوزیون را ندارند و تحت کنترل شدید قرار می گیرند.
• یک حس ناتوانی، ترس و وابستگی در فرد بوجود می آید. تحصیل و کسب علم کوچک جلوه داده می شود، کار سنتی و مشاغل آزاد یا دولتی بی ثمر تلقی می شود و افراد وارد شده شغل خود را رها می کنند برای اینکه نشان دهند به کار ایمان دارند؛ حتی فرد از خانواده خود جدا شده و از منابع حمایتی خود دور می شود که این حس ناتوانی را در فرد بوجود می آورد. همچنین جمع آوری مدارک از اعضاء برای گروگان نگه داشتن آنان اقدامات انجام شده در دفاتر برای ایجاد ترس در اعضاء می باشد مانند عکس گرفتن از فرد در کنار تخته وایت بردی که درخت زیر مجموعه ها در آن کشیده شده و نام فرد نیز در آن قید شده است و حتی تهیه فیلم های غیر اخلاقی از اعضاء.
• رفتارها و سبک زندگی سابق سرکوب می شود و سعی در شکل دهی رفتار جدید و سبک زندگی جدید می شود. با بیرون کشیدن عقده های درونی افراد سبک زندگی آنان زیر سوال برده می شود و فعالیت جدید راه نجات آنان معرفی شده و سبک زندگی تجملاتی به افراد معرفی می شود. در واقع حمله به حس خویشتن (هویت) فرد صورت می گیرد و هویتی جدید به او ارائه می گردد.

• بوجود آوردن یک سیستم منطق بسته. همان لیدر پرستی که در گروه رواج داده می شود. رواج احترام اغراق آمیز و در نهایت مقدس جلوه دادن بالاسری ها. عموماً انسان ها بر اساس مؤلفه های تربیتی و اعتقادی زندگیشان، فرد یا افرادی را به عنوان الگو در ذهن خود دارند و همیشه طالب رشد و رسیدن به موفقیت ها، کمالات و مؤلفه های اعتقادی و اخلاقی آن شخص هستند.

تمام این مراحل مطابق با مراحل تغییر یا باز سازی فکری می باشد که توسط رهبران فرقه ها مورد استفاده قرار گرفته است. فرد در یک محیط بسته تحت آموزش های متعدد قرار گرفته و حتی خود آگاهی نسبت به نوع عملکرد و سوءاستفاده ای که از آنان می شود ندارد.

نتیجه گیری

شرکت هرمی فرقه ای کوئست به عنوان بزرگترین شرکت فعال در ایران با دروغ گویی و بهره گیری از تبلیغات فریبنده توانسته تعداد قابل ملاحظه ای از جوانان بیکار و حتی شاغل و به خصوص دانشجویان را به عضویت فرقه ای خود درآورد. همان طور که می دانیم آینده شغلی و پایه و اساس یک زندگی در جوانی و در سن 20 تا 30 سالگی شکل می گیرد و این دقیقا همان سنی است که سیستم های هرمی از جمله کوئست آن را مناسب ترین سن برای عضویت می دانند. مطابق تحقیقات هنگامی که یک فرد عضو سیستم هرمی می شود تا زمانی که به دلیل عدم موفقیت از آن خارج شود بین یک تا دو سال طول می کشد و این زمانی است که فرد هیچ موفقیتی کسب نکرده ولی اگر فرد موفقیت کوچکی کسب کرده باشد وسوسه درآمد بیشتر ممکن است او را تا 3 یا 4 سال هم نگه دارد و این یعنی از بین رفتن چند سال از زندگی جوانی او. بر تمام این موارد می توان اضطراب و افسردگی گسترده ای که بر روحیه جوانان مالباخته حاکم شده است که به خودی خود عامل افزایش ناسازگاری های اجتماعی و کاهش انگیزه تلاش آنان می باشد و همچنین بی ثباتی نظام اقتصادی ، فرار از مسئولیت های اجتماعی و تشویق به تنبلی را نیز افزود. تمایل فزاینده جوانان به چنین موقعیت هایی دارای دلایل متعدد روانشناختی و جامعه شناختی و اقتصادی می باشد. بیکاری، رفاه طلبی، عدم قناعت که تمایل افراد برای کسب درآمدهای کاذب را افزایش داده، کمال گرایی و همچنین فقدان آگاهی سبب جذب جوانان به عضویت در این گونه شرکت هاست. با توجه به جوانی جمعیت در کشور ما لازم است مسئولین با افزایش آگاهی و اطلاع رسانی، افزایش تولید و بهره وری، ایجاد اشتغال پایداری جلوی آسیب های وارده به این قشر عظیم را گرفته و تهدید هایی که بر سر راه آنان قرار دارد را به فرصت ترقی و پیشرفت برای آنان تبدیل نماید.
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.